38 و عکس نامه....
سه سال و دو ماهگیت هم تموم شد در حالی که همون روز رفتیم مسافرت و فرصت نشد اینجا چیزی بنویسم و تو این ماه بالاخره بعد یه مدت خیلی اتفاقی با کمک خاله و با همون لباس تو خونه ایت تونستم عکسهایی ازت بگیرم که خیلی ازشون راضی هستم.....پس این پست رو فقط اختصاص میدم به عکسهات تو این ماه که عاشقشونم و از خیلی عکسهای اتلیه ای برام باارزش تر و زیباتره... وقتی مطلب رو کامل کردم و وبلاگت رو دیدم...یهوی یه چیزی متوجه شد و دلم هری ریخت...اونم اینکه این عکسی که همینجا گذاشتم چقدر با عکس سمت راستی که مال 8 ماهگیته شباهت داره.خود خودتی که فقط بزرگتر شدی.....خدایا شکرت برای همه نعمتهات.... بقیه عکسها تو ادامه مطلب..... به زودی با عکسها...